پرستیدنی بود،عشقی که به چشماش داشتم٬ ولی هرچقدر میگذره بیشتر میفهمم اون سرنوشت من نبود! اره من دست کشیدم از چشمانی که رویام بود؛ __________________ های:)میشه گفت حقیقتا اینجا دلنوشته هام از اسکیز قرار میگیره که من گاهی برای فرار از زندگی واقعیم مینویسمشون...این بوک نه انتظار ووت ازتون داره نه کامنت. چون باعشق مینویسمشون فقط میخوام اگه میخونین با عشق بخونیدش") همین♡
5 parts